اصول ترجمه و بررسی دیدگاه های گوناگون
معمولآً در ترجمه، ما با دو زبان سرو كار داريم و در نتيجه مقايسه و مقابله دو زبان مطرح ميشود.
بنابراين، ميتوان گفت كه ترجمهشناسي بخشي از زبان شناسي مقابلهاي (contrastive linguistics) است.
زباني كه در آن زبان كار ترجمه را شروع ميكنيم معمولاً زبان اول/ مبدأ (language1= L1 يا Source language = SL) ناميده ميشود،
و زباني كه ترجمه به آن ختم مي شود زبان دوم/ مقصد (language 2=L2 يا Target language =TL ) ناميده ميشود.
علاوه بر واژه translation از واژه ديگري نيز براي ترجمه استفاده مي شود،
كه آن واژه interpretation است كه به معني ترجمه،
تعبير يا تفسير مي باشد و شخصي كه اين كار را انجام ميدهد مترجم يا مفسر (interpreter) ناميده مي شود.
امروزه واژه interpreter بيشتر براي مترجمان شفاهي و همزمان به كار ميرود.
به گفته پيتر نيومارك (1988) اولين ردپاي ترجمه را ميتوان در سه هزار سال قبل از ميلاد،
و دوران پادشاهي مصر باستان ديد كه نوشتههايي به دو زبان در منطقه الفاتين (Elephantine) يافت شده است.
لازم به ذكر است كه نظير اين نوشتهها به دو زبان،
به صورت سنگ و يا نوشتههاي روي پوست از پادشاهان ايراني قبل از ميلاد نيز يافت شده و موجود ميباشند.
اما شروع ترجمه به صورت رسمي به حدود سال 240 قبل از ميلاد برميگردد.
در آن زمان شخصي به نام ليويوس آندريكوس (Livius Andricus) متن «اديسه» اثر هومر را از يوناني به لاتين برگرداند.
در قرن دوم قبل از ميلاد نيز ترجمه تورات توسط هفتاد تن از علماي يهودي به منظور،
رفع نيازهاي جامعه يهودي اسكندريه كه به زبان لاتين تكلم ميكردند انجام شد.
ترجمه انجيل نيز به زبانهاي لاتين، سرياني ، قبطي و ارمني كمي بيشتر از آن شروع شده بود،
كه اين نوع ترجمهها عمدتاً ترجمههاي «كلمه به كلمه» بودند.
تنها جرم قديس (Saint Jerome) يك ترجمه تحتالفظي از انجيل در قرن چهارم ميلادي به عمل آورد،
كه بسيار مورد انتقاد مترجمان و مذهبيون واقع شد.
در واقع همين انتقادات و مخالفتها سرآغاز بحث بر سر شيوة ترجمه و لزوم تعيين اصول و مباني ترجمه شد.
در قرون وسطي (قرن چهارم تا چهاردهم) ترجمه در اروپاي غربي منحصر به مباحث، مقالات و متون مذهبي بود.
در قرن نهم و دهم ميلادي در بغداد مركزي به نام «دارالحكمه» داير شد،
كه در واقع مركز ترجمه آثار كلاسيك يوناني به زبان عربي بود و عدة زيادي از اين مترجمان ايرانيالاصل بودند.
در قرن دوازدهم كه با فتح اسپانيا به دست مسلمانان، اسلام و غرب در تماس قرار گرفتند،
مركزي براي ترجمه آثار اسلامي به زبان لاتين و آثار يوناني به عربي در آنجا داير شد.
با پيدايش رنسانس پرداختن به كار ترجمه در جوامع فرهنگي اروپايي غربي از هر سو رواج گرفت،
در اين دوران، ترجمه انجيل از مسائل و معضلات عمده به شمار مي رفت.
اولين ترجمه كامل از انجيل به زبان انگليسي توسط ويكليف بين سالهاي 1380 تا 1384 ميلادي به عمل آمد.
تا قبل از قرن نوزدهم عمدة مطالب ترجمه شده به مسائل مذهبي، ادبيات، يا فلسفه مربوط ميشوند.
در قرن نوزدهم ترجمه به عنوان وسيلهاي يك جانبه جهت ارتباط بين دانشمندان و متفكران دنيا نقش ايفا ميكرد،
و قرن بيستم نقش ترجمه به مراتب بيشتر شد، تا جائي كه آن را « عصر ترجمه » لقب دادند.
- آگاهي از آخرين دستاوردهاي علمي و فني
- تبادل اطلاعات فرهنگي، هنري و ادبي
- آگاهي از اوضاع سياسي و اقتصادي جهان
- مبادلات اقتصادي و تجارت
- آگاهي از افكار و انديشههاي پيشينيان و گذشتگان
مطالب بیشتر: